به نام نامی حضرت دوست. امروز صبح توفیقی شد و حرم رفتم. ساعتای 8 تا 30/8 صبح بود.وقتی رفتم داخل حرم شهدا جدا کپ کردم(یعنی یک دفعه شکه شدم). خیلی با حال بود.سر صبح یه بنده خدایی کلی گل اورده بود،و تو حرم گذاشته بود. شایدم برنامه ای برای دعای ندبه بود ولی جدا با حال بود. غزل که ندارم کنم نثارتان هان خود غزلید ,بهر جانتان هر دم نفس زنم از بهر خویش , گویم که جان من فدایی مقدایتان
غزل چشم غزل چشم تو را گفتم و مدحوش شدم قطره اشک تو را دیدم و بی هوش شدم گندم و میوه ممنوعه دیدار تو را بلعیدم مهبوط جهان گشتم و بی پوش شدمگفتا که جهان، در بر کردارش باشفریاد خلافت زده ، بر دوش شدمگفتند که عالم همه اصوات جلالیستفریاد سکوتی زده خاموش شدم کن فیکون نگاه توامشب ستاره های سپهر از وجود توروشن کنند هوای مشهد کبری ز بود تومشکل گشا که تو باشی ،خدا کندقانون و کل عالم امکان ،فدای تویعنی که عالم امکان به هم خوردتنها برای کن فیکون نگاه توگر می دهی شفای هزاران مریض و مرضتنها غبارکی است ،ز لطف خدای تو ///////////////پ ن 1:اولی چند مدت پیش بود و دومی برای امام رضا(ع)پ ن2:نظر مثل همیشه یادتون نرهپ ن 3: یا علی