بسم الله الرحمن الرحیم.

انالله انا الیه راجعون

و بازگشت زیباست آنگاه که راه به سوی جایی دارد که منتها ندارد و انتهایش را چشم ها در نمی یابند.بازگشت به سوی خدا زیباست.

بازگشتم از جایی که همان تکه ای از بهشت بود.

دیروز امروز که می نویسم داشتم عصر روز برگشتنم ، از دانشگاه سرازیر شهری می شدم که انگار هیچ کس ....

دوست داشتم گریه کنم مثل همان روز که داشتم می رفتم و محمدین را در بغل گرفتم ، همان موقع که محمد.... و  اگر آن روز نه به خاطر سن 23 ساله ام بود و مردمی که  آمده بودند می گریستم و دیروز هم به همان دلیل تنها سرم را مثل دیوانه ها پایین انداختم و با نواهایی که نمی دانم از کجای قلبم سرازیر می شد تنها غم غم  می کردم و گلویی تکان می دادم.

بازگشت به سوی خدا خوب است. نه به شهری که فرسنگ ها دل ها با هم فاصله دارد. یا نه شاید این قدر امام بنده نواز بود که وقتی وارد این شهر شدم توقع ام  زیاد شده بود. نمی دانم اما هرچه بود جنس دیگری داشت و دارد.

شرحی نوشته ام بر این سفر که گاه بعد از  روزش میباشد اما چیز هایی است که دیده ام و شنیده ام.

شرحم کامل نیست  هم به قلم و هم به محتوی ولی چه کنم که گفتم شاید تجربه ام چنان شده باشد که بنویسم.

مقدمه خاطرات سفر کربلا 10/4/91 -  قاسم محمدی